داستان هدیه روز تولد
کودکی به مامانش گفت، من واسه تولدم دوچرخه می خوام.اما بابی خیلی شری بود. همیشه اذیت می کرد. مامانش بهش گفت آیا حقته که این دوچرخه رو برات بگیریم واسه تولدت؟
بابی گفت، آره. مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخهبده
نامه شماره یک
بقیه در ادامه مطلب